تا دلم از بيدلي يادي از آن گل مي كند سينه ام هر ناله اي را نذر بلبل مي كند تا پريشان مويي از پيش نگاهم رد شود شانه ي انگشتهايم ميل كاكل مي كند تا گريبان چاك مي آيي به سوي غنچه ها باغ پيراهن دريدن ناگهان گل مي كند
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر